- کهنه کاری
- کهنه کار بودن مجرب بودن
معنی کهنه کاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کارآزموده، باتجربه، ماهر
قدیمی، آزموده مجرب ماهر: اما زن و شوهر کهنه کار بزودی فهمیدند که باید در این میان نقش ظاهرا بیطرفانه ای بازی کنند
آزموده، هشیار
نوعی تزیین داخلی ساختمان که بوسیله آیینه های کوچک و نشاندن آنها بر دیوار و سقف اشکال هندسی و گل و بته های مختلف ایجاد کنند، مجموع آیینه های کوچکی که برای تزیین بدیوار و سقف نشانده باشند
عمل و شغل پینه کار وصالی
در آویختن با کسی زد و خورد کردن
عمل کندن و نقش و نگار انداختن روی سنگ، چوب یا فلز، کنده گری
کنده گری حکاکی، منبت کاری
حالت و کیفیت کینه دار: بیا با ما مورز این کینه داری که حق صحبت دیرینه داری. (حافظ)
آزمودگی در سواری، کهنه کاری در جنگ، (زورخانه) مرشدی زورخانه تعلیم کشتی گیری و ورزش باستانی: با خلق جهان کشتی همت شودم پاک گر مشعل دولت کندم کهنه سواری. (محسن تاثیر)
زینت دادن سقف یا دیوارهای داخل ساختمان با چسباندن قطعه های کوچک آیینه به شکل های هندسی
شغل و عمل پینه کار